به خودش می پیچید، دلش سیاه سیاه شده بود، غمگین غمگین، داشت بلند بلند ناله می کرد، همه صدای ناله هاش رو می شنیدن، ناگهان بغضش رو شکست و شروع کرد به گریه کردن، بد جوری گریه و زاری می کرد، دل منم گرفت، رفتم باهاش هم دردی کنم، خیلی دلداریش دادم، اما فایده نداشت، همینطور اشک می ریخت، منم دیگه نتونستم دردم رو پنهان کنم، منم شروع کردم به فریاد زدن، بی صدا در خودم فریاد می زدم، کم کم شروع کردم، پا به پای اون اشک می ریختم، یه دفعه به یاد عشقم افتادم، بازم به یاد دروغ های اون آدم بی معرفت، آدمی که هرگز عمق عشق من رو باور نکرد، زار زار گریه کردم، نا خود آگاه، تصمیم گرفتم یه بار دیگه صداش رو بشنوم، می دونستم که شنیدنش دیگه مثل همیشه بهم آرامش نمیده، ولی می خواستم برای آخرین بار هم که شده طنین صداش توی گوشم بپیچه، تلاش خودم رو کردم اما فایده نداشت، نشد که نشد، نا امید شدم، بر گشتم، درسته که توی آخرین نامش بازم دروغ نوشته بود، اما با صراحت گفته بود که منو نمی خواد، کاش که همین رو از اول گفته بود، کاش که باهام می نشست یه گوشه و دلایلش رو برام توضیح می داد، اما این کار رو نکرد، مهم نیست، در اون لحظه اونم به خاطرات تلخ زندگیم پیوست و رفت، برای همیشه از سر راهش رفتم کنار، همینطور اشک می ریختم، آسمون هنوز داشت با من گریه می کرد، تازیانه های قطره های سنگینش بد جوری به وجودم ضربه می زد، هر دو گریه کردیم، زیاد زیاد، کم کم سبک شدم، اونم سبک شد، کم کم ابرای سیاه از دلش بیرون رفتن و نور قرمز زنگ غروب خورشید از لا به لای درختا روی صورتم افتاد، زمین برق می زد، برگای درختا می درخشیدن، دستی به صورتم کشیدم و راه افتادم و برگشتم، توی راه دوباره دلم گرفت، وقتی آسمون حال و روزم رو دید، دوباره پر از ابرای سیاه شد و بازم شروع کرد به ناله کردن...
سلام . وبلاگه قشنگی داری واقعا خسته نباشی برات آرزوی موفقیت و شادکامی دارم شاد و سربلند باشی
سلام داداشی
...
منهم یه آسمون دارم! که همش گریه میکنه!
هیچ وقت هواش صاف نمیشه! خورشیدی نمی تابه بهش!
...
...
سلام دوست محترم
خیلی زیبا می نویسی دستت درد نکنه باز هم مطلبی نوشتی خبرم کن
http://www.aaahoo.blogfa.com/ کلک خیال انگیز
http://shahoo121.blogfa.com آستان جانان
سلام خوبی اره خوبه من پنجشنبه سر ۷ پدر عشقم گریه کردم چی بود
من که دل به تو دادم ...چرا بردی ز یادم
بای
سلام
چرا اینقد خسته و تنها
دو تا چیز بت می گم همیشه یادت باشه
۱ . هر مرد عاشق دو تا زن تو زندگیشه
اولیش هنوز به دنیا نیومد
دومیشم تو رویاهای اون مرد زندگی می کنه
۲. هیچ دختری ارزش اینو نداره که قلبتو بش هدیه کنی و بزاری توش زندگی کنه
همیشه بزار اونا قلبشونو به تو هدیه کنن و توم با قلباشون یه کلکسیون درست کن
مثل پروانه ها
که تو قاب شیشه ای با یه سوزن خشک می شن
و ما از دیدنه قاب لذت می بریم توم قلباشونو با یه
چاقو بزن تو یه قاب که هر وخت هر کدومو دیدی لذت ببری
......................
من دیونه نیستم اینا رو جدی بت می گم
موفق و قوی باشی
سلام نمیدونم چرا هروقت میام پیشت باید هر نوشته ی شما رو چند بار بخونم بغض کنم و گریه کنم
باریکلا به این حس قشنگ
سلام من سمیرا جوووووووووووووووووون هستم
بیا پیشم
خوش میگذره دوره هم
یک داستان کوتاه برای همه::::: این اواخر دردهای پی در پی امانش را بریده بود.باورش نمی شد که قلبی به بدنش پیوند شده باشد. - «تو رو خدا بگید کی قلب عزیزش رو به من هدیه کرده؟» نامزدش امیر در حالی که دست او را در دست داشت گفت:«جوانی که بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود.» بعد عکسی را از جیبش بیرون آورد.عکس محمد بود ،خواستگار قبلی اش.همان که برای خوشبختی او حاضر بود با ماشین قراضه اش صبح تا شب مسافرکشی کند و حالا با همان ماشین تصادف کرده بود.دستش را روی قلبش گذاشت.خیلی تند می تپید.گریه امانش نداد...
به امیده دیدار
سلام
وبلاگ روون و زیبایی داری
و قالب زیبا تری
و احساسا زیباترینی
به منم سر بزنی خوشحال میشم
سلام
مطلبت خوب بود
هگر می شه تبادل لینک کنیم.
سلام وبلاگ زیبایی دارید من به شما لینک دادم....
سرافراز باشید
هر چی بیشتر مطالبت رو می خونم بیشتر تحسینت می کنم
وقتی اینارومی خونم دلم می گیره
احساس قشنگی داری.امیدوارم که همیشه توی دلت پر شادی باشه.
ای کاش................
سلام عزیز .چشم من لینکتون رو قرار دادم قفط اگه میشه اسم وب من رو صحیح بنویسید.ممنونم.
عشق اول و اخر
شاید که آسمان همدم من باشد
شاید که آسمان نیز در غم من اشک می ریزد
....
اما آسمان نیزپس از سوگواری برای غمش چهره می گشاید و روشن به آینده می نگرد ...
پس چرا من اینگونه نباشم!
چون ریگی از قلعه به قعر دره افتادم - هزاران بار ....
اما من آن مورم که همواره بدنبال رسیدن بود ...
اما من آن مورم که همواره بدنبال رسیدن بود ...
اما من آن مورم که همواره بدنبال رسیدن بود ...
...
امیدوارم شاد باشی عزیزم ...
چقد بده که اون برات زندگی بوده ولی تو براش تجربه بودی ..
ــــــــــــــــــــــ
از بابت تبریک ممنونم.
ای کاش اولین هوس سلام و آخرین هوس کلام خداحافظی نبود!!!
اصلا ای کاش ؛ ای کاش نبود ...
زیبا بود و زیباییهای عالم نثارت
در پناه حق
ببین محمد هیشکی مثل من تو رو دوست نداره
حالا که دیگه اون نیست
پس تنهام نذار تو رو به خدا تنهام نذار
دوستت دارم محمد
سلام بی اشیانه / خوبی دوست عزیز / دل منم ابریه / اما نمی دونم چرا بارونی نمی شه / داره خفم میکنه / خوش به حالت که بغض رو میشکنی / خیلی وقته که بغض گلومو می فشاره اما نمیشکنه / امیدوارم که هوای دلت واسه همیشه صاف و آفتابی بشه
موفق باشی
شبنم
برکه
سلام محمد جان خوبی عزیز
بی خیال گذشته
کاش می شد گذشته رو از ذهن آدمها پاک کرد
سلام خسته نباشی عزیز
محمد مثل اینله دل پر دردی داری
ولی گذشته رو بی خیال شو
به فردا بیندیش
احسان
راز عشق
سلام ... ممنون که بهم سر زدین ... قالب وبلاگ شما هم خیلی قشنگه ... و همچنین نوشته ها ... در پناه حق
سلام نگین
خوبی من راجا رفتنم باید بگم به اون چیزی که میخواستم نرسیدم خیلی برام سخته حس حال نیست شاید بعد مدتی دوباره بیام .......
قربونت
شکوه
سلام وبلاگ خوبی دارین من به شمالینک دادم ممنون که سرزدین مهشید................
سلام عزیزه مهربون وبلاگه زیبایی داری موفق باشی خوشحال میشم دفتر کاهی من و هم ورقی بزنی منتظر حضور پر مهرت هستم
سلام
همیشه اسمون بهترین کسیه که می تونه درکت کنه و با هات بشینه و گریه کنه
یه چیزی :عشقت رو به کسی هدیه کن که لیاقتشو داشته باشه
همیشه برات بهترینها رو می خوام موفق باشی همیشه
سلام
همیشه اسمون بهترین کسیه که می تونه درکت کنه و با هات بشینه و گریه کنه
یه چیزی :عشقت رو به کسی هدیه کن که لیاقتشو داشته باشه
همیشه برات بهترینها رو می خوام موفق باشی همیشه
سلام گلم
خیلی قشنگ وبا احساس بود
....
آسمون بغض شو خالی می کنه
آدمو حالی به حالی می کنه
.....
بازم پیشم بیا
ممنون
سلام
ببخشید که یه مدت بهت سر نزدم
داستان جالبی بود
آپیدم
خواستی بسر
سلام / من آپ کردم / به من سر بزن
شبنم
برکه
سلام
ممنون که لطف کرده بودید به من سر زدید
امیدوارم طوفان درونتان به آرامش مبدل گردد ....
با احترام
کامنت بالا من بودم
بدرود
سلام دوست عزیز
بازهم از مطالب زیباتون بهره مند شدم.خوشحال میشم اگر باز هم منت بگذارید و بهم سر بزنید.
راستی با تبادل لینک موافقید؟
سلام ... خوبی ... متن زیبایی بود... من هم متن جدید دادم ... خوشحال میشم بهم سر بزنی ... قربانت مریم
سلام بی آشیونه ای متنی که نوشتی مثل حقیقت زندگی منه که واسم اتفاق افتاد اگه این متن واقعیت زندگیت باشه خیلی سرنوشتامون شبیه همه یعنی مثل همه منم عاشق عشقی بودم که بعد از مدتها فهمیدم به اجبار کنارم بوده و دل منو تسخیر خودش کرده بدترین عذاب عمرم همین بود دیگه سرتو درد نمیارم و هیچ نمی گم چون تا کسی این درد رو تجربه نکنه همدردی و همدلی معنایی نداره ...امیدوارم همیشه شاد و خندان باشی عزیزم.راستی من لینکت رو تو وبلاگم میزارم الان.خدافظ
این گل نمی دانم چرا...با من چنین تا می کند.
دانسته زجرم می دهد..خود کرده حاشا می کند.
در پیش هر خارو خسی زخم زبانم میزند.
در کار خیر عاشقی این پا و آن پا می کند.
گاهی ز در می راندم... گاهی به سر می خواندم!
افسونگر تر دست من این هر دو یک جا می کند
لب بسته ام از گفتگو حرفم نمی آید دگر
از بسکه در یک حرف من صد نکته پیدا می کند.
***
سلام یک جورایی حال من هم مثل شماست... کاش زندگی زود تر بگذره این روزها خیلی دیر میگذره...
لذت بردم از خوندن نوشته هات.. موفق باشی:X
باز خوبه تو نامه ی آخرش بهت دروغ نگفت ...
یا حق !
سلام
خوبی سلامتی؟
من آپ کردم سر بزن
برام آف بزا
سلام
از وبلاگت خیلی خوشم امد
به وبلاگ منم سر بزن
خدا نگهدار
سلام دوست عزیز خیلی جالب و عالی بود موفق باشی به ما هم سر بزن
نمیشه به زور کسی رو برای خودت نگه داری
ولی با دروغ هم نباید کسی رو به خودت امیدوار کنی
این لحظات ناب عاشقی
حتی تلخشم شیرینه
سلام
دوست من
زیبا و با احساس بود اما ناامیدانه
موفق باشی
سلام دوست خوبی متنای جدیدت جالبن
خوشمان آمد
************************************
تقدیم
تنهایی
اگه یه روز بری سفر
بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاهام می شم
دوباره باز تنها می شم
به شب می گم پیشم بمونه
به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری
چرا میری تنهام میزاری
****************************************
چرا دیگه پیشم نمی یای «منتظرتم»
قربانت
مرد تنهای شب
سلام ممنون که پیشم اومدی انقده کار دارم که وقت آپ رو ندارم.........خیلی غمگینه دلم گرفت بابا یه چیز شاد بنویسید البته خیلی قشنگه ولی غمگینه .......یا حق
سلام
واقعا که بلاک زیبایی داری ممنون از این که به من سر زدی
فعلا
نوشته ی زیبایی بود.
نوشته های ما را هم بخون.
او کجا بود در آن لحظه که غم با ما بود.......
سلام...........من آپدیت هستم.........و منتظر حضور گرمت
در پناه حق........
بابای.........
agar ghabel danestid be nozhat-gah man sar bezanid
http://strange-pilgrim.blogsky.com
نمیخواستم٬ نظر بنویسم اما طاقتم نیومد
محمدجان منم زیر بارون گریه میکنم ازدوریت
میدونم که اینها رو برای من ننوشتی
میدونم که دیگه برای من نمینویسی
اما من همیشه منتظر برگشتنت میمونم
شاید باید اینجوری جواب بدیهامو بدم
محمد چرا دیگه باورم نمیکنی
محمد چرا باید برای داشتنت اینقدر خوار و ذلیل بشم؟؟؟
هر چند که اگه لازم باشه بیشتر ار اینم میشم
سلام
...
...