عشق یا هوس

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

عشق یا هوس

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

عید سعید فطر مبارک

دوستان صمیمی من سلام، سلامی به گرمی عشق، سلامی به تک تک شما که بهترین دوستان من هستید، دوستانی که شاید ندیده باشمتون و شاید هم هرگز نبینم، اما دلم با دل های بزرگتون پیوندی فراتر از حد تصور داره، هم شما همراهان قدیمی و هم عزیزانی که تازه با دفتر خاطرات من آشنا شدند، و دغدغه فکری من که به راستی عشق یا هوس؟


همونطور که قبلا هم گفته بودم، من محمد ل. هستم، متولد 06/03/1363 و در مشهد زندگی می کنم، به غیر از قسمت هایی که منبع ذکر شده تمامی نوشته های رو خودم می نویسم و البته برای دل خودم، هدف من از راه اندازی اینجا اثبات جدا بودن حساب عشق پاک و حقیقی که بر پایه ایمان و اعتقاد به بزرگ ناشناختنی بنا شده از هوا و هوس و شهوت و خواسته های نفسانی بشری بوده و هست و خواهد بود، و البته به تصویر کشیدن افکار و اشعار شخصی خودم و قصد توهین به هیچ شخص و دین و مذهبی هم در کار نیست. اگر در این راستا به شخص یا گروه یا ... ناخواسته توهین یا بی احترامی صورت گرفته (که امیدوارم نشده باشه) در همینجا شخصا عذر خواهی می کنم.


دل نوشته های من به دفتر خاطرات "عشق یا هوس" محدود نمیشه، بلکه دو وبلاگ دیگه به نام های دیوان فروغ فرخزاد و اشعار سیاوش قمیشی هم وجود داره که البته به لطف شما دوستان پا بر جا مونده، تا فراموش نکردم از همه کسانی که به این دو وبلاگ هم سر میزنن (چه اونهایی که کامنت میذارن و چه اونهایی که نمیذارن) تشکر می کنم، وبلاگ کتاب عشق هم به زودی راه اندازی میشه که به حظور گرم و پر مهر شما در اونجا بیشتر نیازمندم، وبلاگ کتاب عشق نه مذهبی نه عاشقانه، بلکه توصیف لطیفی از وجود من و شماست که تصور دقیقی از عشق و اعتقاد من هست، اونجا به نظرات دقیق تک تک شما نیاز دارم.


همونطور که می بینید قالب وبلاگ رو کمی تغییر دادم، امیدوارم که خوشتون بیاد، بخش آرشیو موضوعی رو هم به پانل دوم اضافه کردم که می تونید تمام مطالبی که تا حالا توی دفتر خاطراتم نوشتم رو ببینید.


زیاده گویی های من رو ببحشید، عید همتون مبارک، نماز و روزه های همتون قبول باشه و همیشه در پناه آنکس باشید که به عنوان قدرتمندترن و داناترین عالم باورش دارید، شاد و پیروز و سربلند باشید.

باران می بارد امشب

باران می بارد امشب، دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته، ره می سپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم
شاید از فکر سفر بر گردی امشب
از تو دارم یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم
می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را
 با توای عاشق ترین بد کرده ام من
رنگ چشمت رنگ دریاست
سینهء من دشت غمهاست
یادم آید زیر باران، با تو بودم، با تو تنها
زیر باران با تو بودم، زیر باران با تو تنها
باران می بارد امشب، دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته، ره می سپارد امشب
این کلام آخرینت
برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی
از سفر اما نمی شه باور من
رفتنت را کرده باور
التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم
بلکه باران بشوید از جانم گناهم
کی رود از خاطر من
آخرین بوسه شبی در زیر باران


منبع: امید