ای کاش در کنار من بودی،
ای کاش که هر سپیده دم
بر لب چشمه ای روان می نشستیم و
از خوبی ها سخن می گفتیم،
ای کاش که تا غروب آفتاب،
در لاله زار های سرخ،
چمنزار های سر سبز،
در زیر آسمان آبی
به همراه نور طلایی خورشید،
دست در دست یکدیگر
به قدم زدن می گذراندیم،
ای کاش که هر شب
همچو ستاره ای درخشان
بر من می تابیدی و
تا صبح جان دوباره ای به من می بخشیدی،
ای کاش هر سپیده دم
به هنگام نماز
در کنار یکدیگر
به راز و نیاز می پرداختیم،
ای کاش که تا غروب آفتاب
همچو نهرهایی پاک و
چشمه هایی روان
به یکدیگر می پیوستیم و
خود را به بیکران های
دریاها می رساندیم،
ای کاش هر شب
با شکستن سکوت یکدیگر
سکوت شب را می شکستیم و
در آسمان ها
فریاد ها بر می آوردیم،
ای کاش که هر روز
به امید فردایی روشن تر از خورشید،
خود را به صبحی دیگر می رساندیم،
اما چه افسوس ها و
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
ممنون که به وبلاگم سر زدی.باید سر فرصت وبلگت رو بخونم
ای کاش در کنار من بودی،
ای کاش که هر سپیده دم
بر لب چشمه ای روان می نشستیم و
از خوبی ها سخن می گفتیم....ولی نیستشو دل من سرشار از درده
خیلی قشنگ بود
موفق باشی عزیز
سلام
کاش می شد راز را آواز کرد
یک در از زندان دل را باز کرد
موفق باشی
سلام دوست عزیز.از لطفت ممنونم.باز هم از این کارها بکن.راستی سبک یعنی قالبه وبلاگت خیلی جالبه.اینجوریش رو تا حالا ندیده بودم
درود نازنینن مهربان و صمیمی
ای کاش همه ی ای کاش ها از زندگیتون رخت میبست و لحظه ی اکنون رو مهمون قلبتون میکردین که گذشته دیگه یک حقیقت نیست پس تاسف برای آنچه که از بعد حقیقت خارج شده معنایی در بر نداره بلکه آنچه که حقیقت یک زندگیست لحظه ی اکنون است.
در پناه معبد عشق دوست مهربانم
سلام.. عالی بود... به ما دیگه سر نمی زنید.... خوشحال میشیما...خوش باشی و مهربون
سلام . ای کاش ! ای کاش قلب ها در چهره ها بودند .......به روزم
سلام خوبی سری نزنی ها
کاش می توانستم به درون مغزت راه یابم
در میان افکارت به جستجو بپردازم
به دنبال خودم بگردم
شاید در گوشه ای هر چند کوچک
نامم ، یادم بر جای مانده باشد
رنگی به رنگ سرخ بر آن خواهم زد
به سرخی خونی که در رگهایت جاریست
باشد که دوباره مرا بیابی
کاش میوشد اما نمی شه
سلام خوبی سال نو مبارک من بروز شدم سری بزنی خوشحال میشم قبلا به ما سر میزدی با مرام