گفتم که با تو باشم، زنده شوم دوباره
گفتا چرا که با من، چو باشمی ستاره؟
گفتم که نور عشقت، جان دوباره بخشد
گفتا که کوته است آن، دگر باره نتابد
گفتم که چرخ گیتی ما را به دامت انداخت
گفتا مگو بدین گون، بدان که ساغر انداخت
گفتم که آیتی نیست، در شکایتی نیست
گفتا مکن گلایه، نور هدایتی نیست
سلام .
شعرتو خوندم فکر کنم جایی دیگه هم خونده بودم
سلام عزیزم...من آپ دیت هستم و منتظر حضور گرمت مثل همیشه....
ممنون که خبرم کردی....مثل همیشه نوشتت بردم تو فکر...
در پناه حق...یا علی....
در بادیه ی سرد شب
چشمانم را فانوسی خواهم کرد بر گذر گاه عبور تو
اینک در ابتدای سکوتی مبهم دل به عشق تو سپرده ام
وتنها غم من دوری توست
****************************************************************
پژمرده گل باغ خزانم بی تو
آزرده و دل فسرده جانم بی تو
هر شب زغمت به کوچه ی تنهایی
شبگرد وغریب وبی نشانم بی تو
******************************************
"دوستــــــــــــــت دارم"
***همیــــــــــشه به یادتـــــــــم***
نازنین
وای سلام خیلی زیبا نوشتی باجملاتی شیوا
میام پیشت بازم
سلام دوست گلم
امیدوارم که حالت خوب باشه
لینک من همون آدرس بالاست
سلام...
میتونی بدون اون هم زنده باشی باور کن
امروز ... روزی که تو رفتی
صدایی در گوشم طنین انداخت
که تا آخرین نفس با توام
از او پرسیدم تو کیستی ؟
گفت : من غمم !!
سلام
زیبا بود
لطف می کنی که گاهگداری به خونه دل من روشنایی میبخشی.
موفق و موید باشی
سلام
مثل همیشه قشنگ و با طراوت بود
همیشه موفق باشی
سلام به خدا شرمنده ببخشید خبرت نکردم
ممنون از اینکه بفکرم هستی قربانت
سلام عزیزم...مرسی که سر میزنی...آپ دیت کردم...
در پناه حق....یا علی...
از وبلاگت خوشم اومد
دمت گرم باحال بود
سلام
خیلی جالب بود تبریک میگم
اگه به منم سر بزنی که خیلی شرمندت میشم
غیبتت طولانی شده ...
دلم خیلی برات تنگ شده ... حتی بیشتر از خیلی