عشق یا هوس

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

عشق یا هوس

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

شکلـات

با یک شکلات شروع شد، من یک شکلات گذاشتم توی دستش، او یک شکلات گذاشت تو دستم، من بچه بودم، او هم بچه بود، سرم را بالا کردم، سرش را بالا کرد، دید مرا می شناسد، خندیدم، گفت: "دوستیم؟"، گفتم: "دوست دوست"، گفت: "تا کجا؟"، گفتم: "دوستی که ‘تا’ ندارد"، خندید و گفت: "تا مرگ؟"، گفتم: "من که گفتم تا ندارد."، گفت: "باشد تا پس از مرگ"، گفتم: "نه، نه، نه، تا ندارد."، گفت: "قبول تا آنجا که همه دوباره زنده می شوند، یعنی زندگی پس از مرگ، باز هم با هم دوستیم، تا هر جا که باشد، تا بهشت، تا جهنم، تا هر گجا که باشد، من و تو با هم دوستیم."، خندیدم و گفتم: "تو تا هر جا که دلت می خواهد برایش یک تا بگذار، اصلا یک تا بکش از سر این دنیا، تا آن دنیا، اما من اصلا تا نمی گذارم."، نگاهم کرد، نگاهش کردم، باور نمی کرد، می دانستم، او می خواست دوستیمان حتما "تا" داشته باشد، دوستی بدون "تا" را نمی فهمید.

گفت: "بیا برای دوستی مان یک نشانه بگذاریم"، گفتم: "باشد، تو بگذار"، گفت:"شکلات، هر بار که همدیگر را می بینم، یک شکلات مال تو یکی مال من.،" گفتم: "باشد".
هر بار یک شکلات می گذاشتم توی دستش، او هم یک شکلات توی دست من، باز همدیگر با نگاه می کردیم، یعنی که دوستیم، دوست دوست، من تـنـدی شکلاتم را باز می کردم و می گذاشتم توی دهانم و تـنـد تـنـد آن را می مکیدم، می گفت: "شکمو، تو دوست شکمویی هستی." و شکلاتش را می گذاشت توی یک صندوق کوچولوی قشنگ، می گفتم: "بخورش"، می گفت: "تمام می شود، می خواهم تمام نشود، برای همیشه بماند."...
صندوقش پر از شکلات شده بود، هیچ کدامش را نمی خورد، من همه اش را خورده بودم، گفتم: "اگر یک روز شکلات هایت را موزجه ها بخورند، یا کرم ها، آن وقت چه کار می کنی؟"، گفت: "مواظب شان هستم"، می گفت می خواهم نگه شان دارم تا موقعی که دوست هستیم، و من شکلات را می گذاشتم توی دهانم و می گفتم: "نه، نه، تا ندارد، دوستی که تا ندارد." ...

یک سال، دو سال، چهار سال، هفت سال، ده سال، بیست سال شده است. او بزرگ شده است، من بزرگ شده ام، من همه شکلات هایم را خورده ام، او همه شکلات هایش را نگه داشته، او آمده امشب تا خدا حافظی کند، می خواهد برود، برود آن دور دور ها، می گوید "می روم، اما زود بر می گردم"، من می دانم، می رود و بر نمی گردد، یادش رفت شکلات را به من بدهد، من یادم نرفت، یک شکلات گذاشتم کف دستش، گفتم: "این برای خوردن"، یک شکلات هم گذاشتم آن دستش: "این هم آخرین شکلات برای صندوق کوچکت"، یادش رفته بود که صندوقی دارد برای شکلات هایش. هر دو را خورد، خندیدم، می دانستم دوستی من "تا" ندارد، دوستی او "تا" دارد، مثل همیشه، خوب شد همه شکلات هایم را خوردم، اما او هیچ کدام شان را نخورد. حالا با یک صندوق پر از شکلات چه خواهد کرد؟!

منبع: زری نعیمی - فرستنده: کسی که خودش یک بار هم نخوندش...

نظرات 24 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 25 فروردین 1384 ساعت 07:01 http://to0otfarangi.blogsky.com

چه خوب بود که هیچی تا نداشت....چه خوب بود همه شکلاتاشونو می خوردن تا اخرش ادم پر توقع نشه و سراق صندوقچه رو نگیره.....خیلی ناز نوشته بودی.....دوست دوست؟

مرسی نیلوفر جان٬ لطف داری...

نگین پنج‌شنبه 25 فروردین 1384 ساعت 07:41 http://delaram62.blogsky.com

اگه دوستی تا نداشته باشه که ...
ببین اگه تو اون شکلات ها رو نمی خورد ی اینطوری نمی شد!
تو هم باید اونا رو نگه می داشتی متوجه های که چی میگم؟

اگر دوستی ها تا نداشته باشه آدما خیلی زور تر از این ها می شکنن٬ ...
خوردن اون شکلات ها یعنی درک عمیق اون رابطه دوستی٬ یعنی در عمل این رابطهء عمیق رو به دوست گفتن...

منم باید اون شکلات ها رو که سمبلی از دوستیمون بود رو می ذاشتم توی صندوق تا با کنار گذاشتنش به راحتی می تونستم اون رابطه دوستانه رو فراموش کنم٬ اما افسوس که همشون رو خوردم و اون رابطه عمیق در اعماق وجودم باهام پیوند خورده٬ مقصر خودم بودم و هستم٬ پس چاره ای ندارم جر این که بسوزم و بسازم...

ممنون که نظر دادی نگین جان...

سارا پنج‌شنبه 25 فروردین 1384 ساعت 08:36

سلام.
آره منهم با پاسخ کامنت بالا موافقم.
خیلی راحت تونست دوستش رو تنها بزاره برای اینکه شکلاتها رو نخورده بود. دوستی رو درک نکرده بود.!
اما...
همیشه جای جبران هست. همیشه میشه به اشتباهات پی برد... میشه بخشید!
...
...
موفق باشید.

مهدی پنج‌شنبه 25 فروردین 1384 ساعت 11:01 http://www.ganj-e-sokhan.blogsky.com

سلام
خسته نباشی
واقعا که دوستی کردن تا نداره
زمان نمیشناسه
و موقعیت نمیفهم
نهال دوستیهای خوبرو باید همه جا و در همه حال کاشت
داستان شیرینی بود
موفق باشیه

نازآفرین پنج‌شنبه 25 فروردین 1384 ساعت 14:36 http://nazafarin.blogfa.com

سلام دوست عزیزم .بسیار زیبا نگاشته شده و تعبیر زیبایی برای عمق دوستی انتخاب شده است. شاید اگر او هم هر شکلات را در همان لحظه می خورد احساس عمیق آن لحظه و دوستی در عمق وجودش نفوذ می کرد و اینگونه به راحتی ترک دوستی نمی کرد .

شبنم پنج‌شنبه 25 فروردین 1384 ساعت 16:05 http://berkeie-b-ab.blogsky.com

سلام بی آشیانه / اول باید تشکر کنم که به وبلاگ این حقیر سر زدی و ممنون از نظر زیباتون / دوم وبلاگ زیبا پر محتوا با نوشته های پر از احساس پاک و دل نشین دارید /
دیدی وقتی زیاد شکلات میخوری دل رو میزنه ؟ اما شکلات عشق دل رو نمیزنه بلکه وادارت میکنه باز بیشتر بخوای / منم همه شکلات هام رو خوردم و هر بار تشنه تر شدم اما یه زمان دیدم که دیگه خبری از شکلات نیست و فقط زهر تلخ جدائی برام گذاشته / باهات موافقم که کاش اولین شکلات رو نمیخوردم تا ببینم آیا این شکلات خودن ها تا داره یا نه؟!!!!!!!!!
شبنم
برکه

قاصدک جمعه 26 فروردین 1384 ساعت 18:02 http://636.blogsky.com


سلام دوس جونم خوبی؟
داستان شکلات رو خوندم چقدر غمگین بودش دلم گرفت!

"گفتی تا آخر دنیا باهات می مونم ,حاال می فهمم که چرا می گن دنیا دو روزه!"

برای تمام لحظه هات دعا می کنم.
خوش باشی

پسر شب جمعه 26 فروردین 1384 ساعت 20:37 http://nightboy.blogsky.com

شکلات اصولا چیز خوبیه ولی رفاقت بهتره !!!
بیا پیش ما - پسر شب

نازنین جمعه 26 فروردین 1384 ساعت 23:10 http://sokotvaeshgh.blogsky.com

هنوز یک روز نشده که از تلفنش میگذره ولی خیلی دلم براش تنگ شده ...... با اینکه نمی بینمش ولی میدونم دلش با منه ...... آرومم میکنه ......الان خیلی دلتنگم انگار مسافتها تو دلتنگی آدم تاثیر می ذاره...... بغض راه گلومو بسته ........ دستام دیگه قادر به نوشتن نیستن....... / تن و جوونم همه پر بود زشوق دیدن رویت /ستاره ها همه کم بود بریزم بر سر و رویت / نگو که جای خالیتو تحمل میشه کرد آسون / کدوم سبزی به جا مونده بدون آب و بی بارون

عشقی به گرمی عشق ما تا بحال در جسم و جان من ریشه نداشته پس با من بمان.

سولماز جمعه 26 فروردین 1384 ساعت 23:58 http://www.antianjoman.blogsky.com

سلام دوست گلم ممنونم
مطلب شما هم عالیه
با تبادل لینک هم صد در صد موافقم

آزاده شنبه 27 فروردین 1384 ساعت 01:39 http://ghalbeporazgham.blogfa.com

سلام
تو که نمیدونی شاید شکلات ها رو از ترسش نگه داشته بود تا اگه روزی تلخ شدین با اونا یاد شیرینی دوستی تون بیوفته....
شاید هم ...............
زمان آدما رو عوض میکنه......خیلی زیاد.......
شاید اون شکلاتها الان کنج دیوار داره خاک میخوره....ولی اگه یه روز پیداشون کنه دوباره یاد دوستی ٍ ابدی همون که تا داره و نداره میوفته........
کاش اونروز دیر نشده باشه.........
موفق باشی...........تا بعد

محمد عاشق ترین شنبه 27 فروردین 1384 ساعت 05:15 http://MohammadAshegh.blogfa.com

سلام این داستان رو یکبار یک جائی خونده بودم و ادامه اش این هست که او ن شخص یکروز جعبه شکلات ها رو خالی پیدا می کنه و این یعنی همه دختر ها اول پات و بعد اخر سبک و سنگین و طرف سنگین و اون می مونه یک دنیا خاطره بقول یک بنده خدایی عشق مثل آب کف دست می مونه فکر می کنی تو دستت ولی وقتی دست ور باز می کنی تو دستت خالی و تو موندی و یک دنیا خاطره پیشم بیا
بای

رز سفید شنبه 27 فروردین 1384 ساعت 23:41 http://www.ghoroobesiahpoosh.blogsky.com

سلام بی آشیانه جان....غروب سیاه پوش با چهره ای جدید و نو آپ دیت شد.....
در پناه حق....یا علی....

نیوشای سخن یکشنبه 28 فروردین 1384 ساعت 01:06 http://niushasokhan.blogsky.com

درود بی آشیان عزیز
این متن زیبا رو یکبار در جایی از یک دوست خونده بودم و تا مدتها مدهوش اینهمه لطافت بودم و بار دیگه این حس با نوشته ی زیبای شما تکرار شد امیدوارم که زندگیتون چه با تا و چه بی تا سرشار بیتایی و لطافت باشه

در پناه معبد عشق

سهیک*** یکشنبه 28 فروردین 1384 ساعت 15:23 http://www.tabar.blogsky.com

دوست گرامی بادرود فراوان..بسیارزیبا بود...درست است دوستی «تا» ندارد..ولی برخی وقتها شرایط نا بهنجاری پیش می آید که بین دوستی ها فاصله می افتد ولی دوستی اگرریشه دار باشد فاصله ها معنی ندارند...دست دور شاید ولی قلب دور نه!..تندرست و هم چنان جستجوگرباشی.

گمنام دوشنبه 29 فروردین 1384 ساعت 01:40

سلام دوست خوبم
کاش که همه می دونستن دوستی ها بدون ((تا)) خوشگل تره
اون واقعا طعم عشق و دوستی رو با نخوردن شکلات ها نچشیده
و تو چه عاشق بودی که شیرینی عشق و دوستی رو با خوردن شکلات ها حس کردی
دقیقه های سرشار از شیرینی و((شکلات)) را برایت ارزومندم .

پونه دوشنبه 29 فروردین 1384 ساعت 10:36 http://po0neh.blogsky.com

سلام عزیزم
مطلب قشنگی بود و معنیشو به وضوح میشه فهمید.همیشه همینجوریه.شروع میکنیم و یکی از ما دوتاست که به هم میزنه.همیش طرف مقابل نیست.تا ما اینکارو تکرار نکنیم،دیگران هم نمیکنن.پس مشکل خود ماییم که رواجش دادیم.آپ کردم.خواستی به منم سر بزن....برام دعا کن ایشالا مشکلم حل شه(بری امام رضا ها!!!)
:::::::::::::::::::::::::
موفق باشی....پونه

شباهنگ* دوشنبه 29 فروردین 1384 ساعت 14:50 http://hamnafas.blogsky.com

با سلام!
سرشار از معنا بود. یه حس سرشار از دلتنگی ولی دلنشین.
با سپاس از حسن سلیقه ای که در گزیدن مطلب داشتید.
پاینده باشید و قلمتان پیوسته در راه عشق پر طپش باد

سارا سه‌شنبه 30 فروردین 1384 ساعت 02:34

سلام
...
...
...
منتظریم!...

ایمان تنها سه‌شنبه 30 فروردین 1384 ساعت 03:01 http://freeiman.blogfa.com

سلام
خوبی چه خبر؟
آپ کردم وقت کردی سریبزن
بای

شبنم سه‌شنبه 30 فروردین 1384 ساعت 20:42 http://berkeie-b-ab.blogsky.com

سلام بی اشیانه / آپ نمیکنی؟ من اپ کردم با حضور سبزت برکه رو گلستون کن
شبنم
برکه

گمنام چهارشنبه 31 فروردین 1384 ساعت 02:20

سلام
کجاییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همیشه عاشق یکشنبه 20 آذر 1384 ساعت 20:58

حالا تو از شیرینی دوستی بی «تا» ی خود
و او از شیرینی خاطره های یک دوستی کهنه
نمی توانم بگویم کدام یک بیشتر
مهم این است که هر دو لذت می برید...

hdk nhsjhk, rfgh il o,kni f,nl... [hgf f,n...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد